دیکشنری
داستان آبیدیک
دست بکار شدن
english
1
general
::
engage in, get to work, start awork
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
دست بردن
دست برگ
دست بسر کردن
دست بگریبان شدن
دست بگریبانی
دست به اغتشاش زدن
دست به تخریب زدن
دست به جنایت زدن
دست به خشونت زدن
دست به خودکشی زدن
دست به دست هم دادن
دست به سیاه و سفید نزدن
دست به قلم شدن
دست به کار شدن
دست به یخه
دست بکار شدن
دست پاچگی
دست پاچه
دست پاچه کردن
دست پخت
دست پرورده
دست تنگ
دست تنها
دست چارپایان
دست چپ
دست چپی
دست خالی
دست خورده
دست در دست
دست دراز کردن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید